احادیث کلامی- قسمت سوم
در مطالب قبل کلیاتی در باب تاریخ حدیث شیعه بیان گردید. در این مطلب نیز چند بحث مقدماتی ضروری و مفید را ادامه خواهیم داد.
ویژگیها و امتیازات احادیث شیعه:
1- نظارت ائمّه بر آن
تاریخ حدیث شیعه بر حدیث اهل سنت امتیازاتی دارد که یکی از آن امتیازات این است که حدیث شیعه در طول دو قرن و نیم(تا سال 262 ه.ق) که عصر حضور ائمه است، همواره ضامنی زنده داشته است. بهعبارتدیگر ائمه اجمالاً بر مجموعههای حدیثی که گردآوری میشد نظارت میکردند. به این صورت که ضبط و تدوین حدیث در بعضی از کتابهای حدیثی را میدیدند، اصلاح میکردند و احادیث جعلی آنها را حذف میکردند. همچنین اگر احیاناً افرادی را که جعّال بودند معرفی میکرده تا شیعه از آنها حدیث نگیرد و ملاکهایی برای تشخیص حدیث واقعی از حدیث دروغین به دست میدادند. اما در اهل سنت درواقع این شاخصه وجود ندارد و احادیث اهل سنت منحصر به احادیث نبوی است. البته آنان احیاناً سخنان خودِ صحابه و تابعان را هم بهعنوان حدیث تلقی میکنند و با اختلاف مشربهایی که دارند احادیث یادشده در شرایط خاصی حجت هم میدادند.
2-کتابت حدیث
شیعیان و اصحاب ائمه مقید بودند از همان زمانی که حدیث از زبان امام معصوم صادر میشد، آن را مکتوب کنند و میکوشیدند که متن حدیث کم یا زیاد نشود، ولی در مورد اهل سنت چنین نیست. حدیث اهل سنت طبق آنچه مشهور است به دلیل ممانعت خلفا از کتابت حدیث در طول قرن اول، به صورت جدی مکتوب نشد و تنها احادیث نبوی بیشتر بهصورت سینهبهسینه منتقل میشد و کمتر نوشته میشد. بیشک این عمل در طول یک قرن آسیب زیادی را متوجه احادیث نبوی کرد. حافظه انسان آنقدر قوی نیست که سخنی را که میشنود حتی یک هفته بعد آن را نقل کند تا چه برسد به اینکه پنج سال، ده سال، بیست سال از زمان شنیدن سخن بگذرد، آنگاه او سخن را برای دیگری نقل کند و آن دیگری آنهم همینطور بعد از چند سال آن سخن را برای نفر سوم نقل کند تا اینکه برسد به اوایل قرن دوم که درواقع زمان تدوین کتبی احادیث اهل سنت است.
این مطلب در منابع اهل سنت از زبان برخی از اصحاب نقل شده که به علت کهولت سن احادیث پیامبر را بهدرستی به یاد نمیآوردند. در هر صورت این موضوع برای حدیث شیعه امتیاز به شمار میآید. به دیگر سخن، شیوه انتقال حدیث در شیعه بهصورت کتبی بوده است، برخلاف اهل سنت که بهصورت شفاهی بود. ازاینرو، در بین اهل سنت علم رجال پیشرفت کرد و منابع رجالی متعددی نوشته شد. اما در بین شیعیان علم فهرستنگاری پیشرفت کرد. فرق این دو این است که علم رجال علمی است که به بررسی احوال اشخاص از حیث وثاقت و حفظ و... میپردازد، اما علم فهرست دانشی است که درواقع به ضبط مصنفات و کتابهای افراد میپردازد. ما در شیعه دو تا فهرست بسیار مهم داریم؛ یکی کتاب فهرست مرحوم شیخ طوسی است و دیگری کتاب فهرست نجاشی. البته کتاب مرحوم نجاشی مشهور به رجال نجاشی است که اصطلاحا نادرست است زیرا مرحوم نجاشی کتاب فهرست نوشت و نه کتاب رجال. نامی هم که خود ایشان بر کتاب گذاشت، گویای همین مطلب است اما ازآنجاییکه علما و فقهای ما از کتاب ایشان بیشتر استفادههای رجالی میبرند، یعنی به توثیقات یا تنقیصات ایشان توجه دارند به کتاب رجال نجاشی مشهور شده است.
کتابهای فهرست در مطالعه تاریخ علوم کمک زیادی میکند، زیرا از سه قرن اول هجری تقریباً هیچ کتابی بهطور کامل به دست ما نرسیده است. شاید در زمینههای مختلف کتابهایی وجود داشته باشد، ولی عمده منابع تدوینشده در سه قرن اول از بین رفته است. بنابراین برای مطالعه تاریخ کلام، تاریخ حدیث، تاریخ فقه، علوم قرآن و تفسیر یکی از مهمترین منابعی که در اختیار است همین کتابهای فهرست هستند. بر اساس اطلاعاتی که در این کتابها است بهگونهای میتوان تاریخ این علوم را مطالعه کرد. کتابت حدیث نزد اهل سنت بهصورت جدی از ابتدای قرن دوم شروع شد که بعدها در جوامع روایی آنها منعکس شد.
ادامه دارد