دستِ خالی مکاتب بشری در توصیه به صبر
مکاتب تربیتی بشری و روانشناسی باوجوداینکه اذعان میکنند که صبر فضلیت اخلاقی بزرگی است، اما برای تشویق مردم به صبر و کسب این فضلیت دستخالی هستند؛ گرچه برای توصیه به صبر در برخی موارد از راههایی استفاده کردهاند که بهطورکلی میتوان ادعا کرد بیاثر نیست؛ اما برای ترغیب مردم به کسب فضلیت صبر در بعضی موارد دلیل و شیوه مناسبی در اختیار ندارند. بهعنوانمثال برای تشویق به صبر و تحمل در برابر برخی از مشکلات که در زندگی پیش میآید و گاهی منجر به شکست میشود، توصیه میکنند که شکستها را دوباره ارزیابی کرده و آن را پلی برای پیروزی در نظر بگیرند. مثلاً ورزشکاری که در میدان مسابقه شکست خورد باید تلاش بیشتری کند مهارت و توانمندی بیشتری کسب کند و از شکست خود درس بگیرد تا مسابقه بعد پیروز شود. اصولاً همین شکستها مقدمه پیروزی در بسیاری از امور ده است . افراد بلندهمت بهراحتی ناامید نمیشوند و صحنه را خالی نمیکنند. پس شکست و زمین خوردن، و سایر گرفتاریها و مشکلات میتواند عاملی برای رشد و ترقی انسان و پلهای برای بالا رفتن او و رسیدن به سعادت باشد.
توصیه فوق یکی از شیوههای صاحبنظران این مکاتب برای تربیت افراد و تقویت روح صبر و استقامت در دیگران است. اما در بعضی موارد این مکاتب راهی برای توصیه مردم به صبر و تحمل ندارند. فرض کنید در حوادث و بلایای طبیعی که باعث ویرانی و کشته شدن افراد بیگناه میشود، حوادثی مردن نزدیکان، مریض شدن خود افراد مخصوصاً مریضی لاعلاج، معمولاً کمتر انسانی در چنین مواردی آرام و بیتفاوت دیده میشود. در چنین موقعیتهایی این مکاتب چگونه میتوانند مصیبتزدگان را به آرامش دعوت کنند؟ غیر از اینکه تلاش کنند با تلقیناتی ایشان را تسلی بدهند؛ از قبیل اینکه زندگی همین است، ویژگی طبیعت همین است.هر چیزی زمانی از بین میرود؛ و یا اینکه اتفاقات طبیعی در کنار فواید فراوانی که دارد، لازمه آنها بعضی خرابیها و مشکلات است و چارهای از آن نیست. ولی واقعیت این است که این حرفها نمیتواند تأثیر چندانی بر بیتابیهایی که گویا انعکاس طبیعی این حوادث است، داشته باشد. کمتر کسی میتواند خود را در برابر مصیبت حفظ و از جزعوفزع خودداری کند؛ مگر کسانی که خودساخته باشند.
منطق بشری راهحلی برای توصیه به صبر در این قبیل مشکلات ندارد. فقط دین است که برای تبیین همه اتفاقات و دعوت به صبر و تحمل در برابر همه مشکلات راه چاره دارد. یکی این است که مؤمنان در برابر هر مصیبتی در دنیا اجر و پاداشی را در آخرت از خداوند دریافت میکنند. در این زمینه روایات زیادی واردشده است؛ ازجمله این روایت که مؤمنی که در دنیا به مشکلاتی مثل بیماری یا فقر مبتلا بوده، وقتی در روز قیامت پاداشهایی که خدای متعال به او عطا کرده را میبیند، آرزو میکند ای کاش همه عمرم با فقر و گرفتاری گذشته بود تا پاداش بیشتری دریافت میکردم! این مسئله برای کسی که اعتقاد به دین ندارد، قابلفهم نیست و طبعاً او هم از چنین پاداشی برخوردار نمیشود؛ چون این اجر و ثواب فقط به افراد مؤمن داده میشود.
در مکتب دین، وقتی نعمتی به دست میآید با درست استفاده کردن و شکر آن را بجا آوردن وعده ثواب داده شده است، این خود علاوه بر بهرهمندی از خود نعمت و آرامش استفاده از آن، آرامش دوچندانی در اثر امید به ثواب برای انسان به ارمغان میآورد. وقتی هم نعمتی از انسان گرفته شد ازآنجاکه انسان دیندار به همه نعمتهای دنیا بهعنوان امانت الهی نگاه کند، پس گرفتن آن برای او مصیبت نمیشود و تحملش برای او راحت است. نکته درخور توجه اینجاست که در برابر این فقدان نیز برای او پاداشی در نظر گرفته میشود. یعنی اول که نعمتی داشت میداند که با خوب استفاده کردن از آن پاداش خواهد گرفت و بعد که از دست داد میداند چیزی که برای خودش نبوده را از دست داده و اگر صبر کند پاداش خواهد گرفت. اینجا تفاوت آرامش دینی با آرامشهای خیالی روشن میشود. در دین است که میتوان امیدوار بود که در اثر مصیبت واردشده، رحمت دنیا و آخرت نصیب انسان شود اما انسان بیدین در مقابل از دست دادن عزیزان خود چه چیزی برای آرام کردن خود دارد؟ چه امید و انگیزهای برای صبر کردن دارد؟